اسکالا

اسکالا

اسکالا

اسکالا

پاورپوینت داستان های کلیله و دمنه

پاورپوینت داستان های کلیله و دمنه

پاورپوینت داستان های کلیله ودمنه داستان های کلیله ودمنه  داستان های کلیله ودمنه برای بچه ها اسلاید کلیله و دمنه پاورپوینت برای بچه ها اسلاید کودکان پاورپینت داستانهای پند آمور

دانلود پاورپوینت داستان های کلیله و دمنه

پاورپوینت داستان های کلیله و دمنه
داستان های کلیله و دمنه
داستان های کلیله و دمنه برای بچه ها
اسلاید کلیله و دمنه 
پاورپوینت برای بچه ها 
اسلاید کودکان 
پاورپینت داستانهای پند آمور

دسته بندی پاورپوینت
فرمت فایل pptx
حجم فایل 5775 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 129

پاورپوینت داستان های کلیله ودمنه برای کودکان

129 صفحه

فرمت pptx

شامل داستان های:

موش وگربه

دوگنجشک

پادشاه جنگل

الاغ که مغزندارد

میمون وفادار

داستان دوستی شیر و شغال

حکایت آموزنده تله موش

داستان شتر فراری و حیوانات جنگل

داستان دوستی حیوانات جنگل

زود قضاوت کردن

داستان خرگوش پیر و فیل‌ها

داستان مرد هیزم شکن

داستان مرغ خانگی و باز

همراه باتصاویر

قسمتی از متن :

داستان موش وگربه:در دل جنگل در زیر درختی زیبا ، موشی تنها لانه داشت . موش هر روز صبح با طلوع خورشید بیدار می شد و در پی جمع آوری غذا بود ، تا شب فرا می رسید و به لانه می رفت ، می خورد و استراحت می کرد . کمی آن طرف تر از درخت و سوراخ موش ، گربه ای زندگی می کرد . گربه ای چاق و پشمالو که مثل موش تنها بود.

یک روز صبح که موش طبق معمول برای کار روزانه از لانه بیرون آمد ، چیز عجیبی دید . گربه در دام صیادی گیر افتاده بود . حالا دیگر او می توانست با خیال راحت و بدون ترس و اضطراب از لانه اش بیرون بیاید . چند قدم از لانه اش دور شد و به گربه گرفتار در دام ، نگاهی کرد . ناگهان یادش آمد که در لانه اش را نبسته است . برگشت که آن را ببندد ، اما چشمش به راسویی افتاد که دورتر از درخت در کمین او نشسته بود . سر جایش میخ کوب شد و جلوتر نرفت . به بالای درخت نگاهی انداخت . دید جغد بزرگی روی شاخه درخت ، منتظر فرصتی است تا او را شکار کند.

ترسش بیشتر شد . از هر طرف در خطر بود . نه می توانست به لانه اش برگردد و نه جلوتر برود . ناامیدانه گفت : ” از همه طرف ، خطر مرا تهدید می کند . باید عقلم را به کار بیندازم و فکر اساسی بکنم . در این وضعیت ، بهترین و عاقلانه ترین راه این است که با گربه از در آشتی در آیم . هرچه باشد او در دام است و خطرش برای من کمتر است . از طرفی تنها کسی که می تواند به او کمک کند ، من هستم . شاید نیاز ما به یکدیگر ، موجب نجات مان شود . ” موش در فرصتی مناسب به سمت گربه دوید و نزدیک او ایستاد . نفسی تازه کرد و گفت : ” سلام همسایه عزیز ! چه اتفاقی افتاده ؟ گربه از پشت تور نگاهی به او کرد و گفت:

و..

 

برچسب ها:

پاورپوینت داستان های کلیله ودمنه , داستان های کلیله ودمنه, داستان های کلیله ودمنه برای بچه ها

دانلود پاورپوینت داستان های کلیله و دمنه

داستان ویتامین ها

داستان ویتامین ها

ویتامین ها تاریخچه ای طولانی دارند در دوران باستان و پس از آن که انسان ها در یک جا ساکن شدند و کشاورزی را آغاز کردند،دریافتند که غذاهای گوناگون بر سلامتی انسان اثر می گذاردسومری ها که در بخشی از عراق کنونی زندگی می کردند،نخستین کسانی بودند که دریافتند غذاها در حفظ سلامتی انسان مؤثراند،درباره این مطلب در بابل به طور گسترده ای پژوهش کرده و حاصل این

دانلود داستان ویتامین ها

داستان ویتامین ها
تاریخچه کشف ویتامین ها 
شناخت ویتامین ها
شیر علیه نرمی استخوان
ویتامین E

دسته بندی علوم پزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 21 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 4

داستان ویتامین ها

تاریخچه کشف ویتامین ها و شناخت هرچه بیشتر آنها

ویتامین ها تاریخچه ای طولانی دارند .در دوران باستان و پس از آن که انسان ها در یک جا ساکن شدند و کشاورزی را آغاز کردند،دریافتند که غذاهای گوناگون بر سلامتی انسان اثر می گذارد.سومری ها که در بخشی از عراق کنونی زندگی می کردند،نخستین کسانی بودند که دریافتند غذاها در حفظ سلامتی انسان مؤثراند،درباره این مطلب در بابل به طور گسترده ای پژوهش کرده و حاصل این پژوهش ها را روی لوح های گلی ثبت نموده بودند .متأسفانه بیشتر این لوح ها بر اثر مرور زمان از بین رفته یا کشف نشده است .کشفیات باستان شناسانی که در مصر کاوش کرده اند ،نشان می دهد که پزشکان مصری برای بهتر شدن حس بینایی در شب به بیماران خود، خوردن غذاهایی خاص را تجویز می کردند .بنابراین ،علم تغذیه از قرن ها پیش متولد

ادامه پژوهش ها

در سال 1913،دو دانشمند به نام های «لافایت مندل»و «توماس اسبورن»از دانشگاه یل در امریکا دریافتند که وجود عنصری در کره به رشد موش های آزمایشگاهی کمک می کند .این ماده ویتامین Aاست که درچربی حل می شود .این دو دانشمند این ویتامین را ویتامین (A)نامیدند؛چون اولین ویتامینی بود که کشف می شد.ویتامین ها را با حروف انگلیسی مشخص کردند

شیر علیه نرمی استخوان

در سال 1922،آن چه امروز ویتامین Dمی نامیم به وسیله «ادوارد ملان بی»کشف شد و غنی کردن شیر با این ویتامین در امریکا تأثیر مهمی در مبارزه و پیشگیری از نرمی استخوان در کودکان داشت .نرمی استخوان بیماری مربوط به استخوان هاست که در کودکان دیده می شود و بیشتر پاها را درگیر می کند.

ویتامین E

دانلود داستان ویتامین ها

بررسی داستان زندگی امام حسین (ع)

بررسی داستان زندگی امام حسین (ع)

قلب مرد به تپش افتاده بود با سرعت کوچه های شهر مدینه را پشت سر می گذاشت تا هر چه زودتر خود را به پیامبر برساند دوست داشت اولین کسی باشد که آن خبر مهم را به رسول خدا می رساند در راه هر که را می دید ، سرا غ پیامبر را می گرفت تا آنکه چشمش از دور به حضرت رسول افتاد با عجله خود را به پیامبر رساند در حالی که عرق از سر و صورتش جاری بود ، نفسی تازه ک

دانلود بررسی داستان زندگی امام حسین (ع)

حرکت امام حسین از مدینه 
استقرار امام حسین در نینوا 
 داستان زندگی امام حسین

دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 14 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30

 داستان زندگی امام حسین (ع)

 

تولد و کودکی امام حسین ( ع) :

قلب مرد به تپش افتاده بود . با سرعت کوچه های شهر مدینه را پشت سر می گذاشت تا هر چه زودتر خود را به پیامبر برساند . دوست داشت اولین کسی باشد که آن خبر مهم را به رسول خدا می رساند . در راه هر که را می دید ، سرا غ پیامبر را می گرفت تا آنکه چشمش از دور به حضرت رسول افتاد . با عجله  خود را به پیامبر رساند در حالی که عرق از سر و صورتش جاری بود ، نفسی تازه کرد وگفت :«ای رسول خدا ! چشم ودل شما روشن باد !مژده دهید که خداوند فرزند دیگری به پاره تن شما – فاطمه «ع» -عنایت نمود .» با شنیدن این خبر ، لبهای حضرت به خنده گشوده شد وبرق شادی در چشمان مبارکش نمایان گشت . هفت روز از تولد دومین فرزند فاطمه زهرا «ع»گذشته بود که فرشته آسمانی از طرف خداوند خبر آورد که :«ای رسول ما !نام این مولود راحسین بگذار…»

حضرت زهرا (ع) برای فرزندش – حسین ـ گوسفندی را قربانی کرد تا آن را بین نیازمندان و فقیران شهر تقسیم کند. پیامبر، حسین را مانند حسن دوست داشت . او را در آغوش می گرفت و می بوسید وهمیشه می گفت :« حیسن از من است و من از حسینم.» پیامبر به یاران خود می فرمود: « هرکس حسن وحسین را دوست بدارد ،مرا دوست داشته است و هرکس با آنها دشمنی کند، با من دشمنی کرده است. » دوران کودکی : 

حسین«ع» دوران کودکی خود را همراه با برادرش حسن «ع» در کنار جدش ـ رسول خداـ و پدر و مهربانش گذراند. روزهایی با حوادث تلخ وشیرین که درسهایی از شجاعت ، محبت و فداکاری را به دنبال داشت.

یکی از آن وقایع آموزنده برای حسن و حسین «ع» مربوط به زمانی است که جدشان حضرت محمد «ص» به مسافرت رفته بودند و مادرشان حضرت زهرا «ع» با پولی که از همسرش علی «ع» گرفته بود به بازار رفت و با آن یک پرده و دو دستبند نقره خرید. حضرت زهرا «ع» یکی از دستبندها را به دست حسن کرد و دیگری را به دست حسین . پرده زیبایی را هم که خریده بود، بر درخانه آویخت مدتی گذشت. پیامبر از سفر بازگشت ویکسر به در خانة دخترش آمد تا بعد از مدتها دیداری داشته باشد. حضرت فاطمه«ع» ازخوشحالی دوید تا رسول خدا را در آغوش یگیرد؛ اما دید پدرش رفته است. بسیار غمگین و افسرده شد وبه فکر فرو رفت. با خودش گفت حتماً پدرم از چیزی ناراحت شده است. زود پردة گران قیمت را برداشت و با مهربانی دستبندها را از دست حسن وحسین بیرون آورد و به آنان گفت : « عزیزان من ! این دستبندها و پرده را پیش پدر بزرگتان ببرید. رسول خدا اکنون در مسجد نشسته است.» وقتی حسن و حسین وارد مسجد شدند، پیامبر سخن خود را قطع کرد. حسن و حسین را روی زانوهای مبارک نشاند و نوازش کرد. بعد دو نفر فقیر را صدا زد و دستبندها را به آنها بخشید. سپس نگاهی به جمعیت حاضر در مسجد انداخت و دونفر دیگر را که لباسی پاره و مندرس به تن داشتند صدا زد ، پرده ها را دو تکه کرد به آنها داد تا برای خود لباسی آماده کنند.

حسن وحسین «ع» از همان دوران کودکی علاقة زیادی به یادگیری علوم داشتند. یک روز هر کدام خطی نوشتند و خدمت رسول خدا آوردند و سؤال کردند : « خط کدام یک از ما بهتر است؟» حضرت، نگاهی به خط خوش آنها انداخت ودر حالی که لبخندمی زد ، فرمود:« هر دو خوب است .» گفتند :‌« نه کدام بهتر است؟» حضرت فرمود : «ای عزیزان من ! من مکتب نرفته ام و هرگز الفبایی ننوشته ام. خط شناسی کار کسانی است که اهل نوشتن باشند. از پدرتان سؤال کنید که خط نویس و کاتب وحی است.» حسن و حسین خدمت پدرشان علی «ع» رفتند و سؤال کردند :‌«خط کدام یک از ما بهتر است؟» امیرالمؤمنین نگاهی به چهرة معصوم فرزندان خود انداخت. حضرت نمی خواست بگوید خط کدام یک بهتر از دیگری است لذا لحظه ای به فکر فرورفت سپس در حالی که دوباره به خط خوش حسن وحسین نگاه می کرد ، فرمود: «هر دو خوب است؛ چون نوشتن را خودتان یادگرفته اید ،حق آن است که قضاوت این کار را به عهدة مادرتان بگذارید. به کارهای کودکان ، بیشتر مادران رسیدگی می کنند. هر چه او بگوید من هم همان را می پسندم.» حسن و حسین خدمت حضرت فاطمه «ع» آمدند و همان سوال را پرسیدند. حضرت زهرا فرمود: « هر دوخوب است آن قدر خط شما زیبا وخواناست که پیدا کردن تفاوت بین آنها کار مشکلی است اصلا بهتر است کار دیگری انجام دهیم . هرچند که این قرعه کشی است و خط شناسی نیست ، ولی خوب است . این گردنبندی که می بینید از عاج فیل است که هفت دانه دارد . این دانه ها را روی زمین می ریزیم . هرکدام از شما که دانه های بیشتری جمع کرد ، خط او از دیگری بهتر است . » حسن و حسین (ع ) قبول کردند . سپس حضزت فاطمه (ع) دانه ها را روی زمین ریخت آنها با سرعت دویدند و هر کدام توانستند سه دانه از روی زمین بردارند ، اما دانة آخری نصف شده بود و به هر کدام یک نصفه رسید، نتیجه مساوی بود ! حسن و حسین (ع) هر دو راضی و خشنود شدند و گفتند : « پایان کار همان شد که جدمان رسول خدا و پدرمان و شما فرمودید ، اما ما دلمان نمی خواست که دانة عاجی شکسته شود .» حضرت زهرا فرمودند : «دانه به دست شما شکسته نشد ، خدا آن را شکست و چیزی را که خدا بشکند ، بسیار ارزشمند خواهد بود . »

درسهایی که حسین (ع) در خردسالی از مکتب جدش رسول خدا آموخته بود باعث شد که با اخلاق و رفتاری دلنشین و شایسته مورد مهر و توجه همه قرار بگیرد . با آنکه کودکی بیش نبود ، ولی همیشه از حق و حقیقت دفاع می کرد .بسیار شجاع و بافراست بود . در پاکیزگی و ادب بین همسالان خود محبوبیتی خاص داشت . در سن نوجوانی میان جوانان بنی هاشم در سوارکاری و شمشیر زنی کم نظیربود . همه او را در حسن خلق ، امانت و عدالت به پیامبر شبیه می دانستند . بیشتر وقتها لباس سرخ بر تن داشت . بسیار با سلیقه و منظم بودو در اجرای احکام دین و اقامه نماز جدیت بسیار می کرد و هرگاه لازم می دید در کمال ادب حرفهایش را با دیگران به صراحت بیان می کرد . یک روز امیر المومنین به حسین (ع) فرمود « فرزندم ! برخیز و بالای منبر برووبا مردم سخن بگو . دوست دارم که مردم قریش تورا بهتر بشناسند وبیشتر قدر تو را بدانند و پیش تو فکر نکنند که تو چیزی نمیدانی .» حسن (ع) که در آن زمان جوان برومندی بود ، بالای منبر رفت و بعد از حمدو ثنای خدای بزرگ و درود بر رسول خدا فرمود :

« ای مردم علی (ع) شهر هدایت است ، هرکسی داخل آن شهر شود ، نجات پیدا خواهد کرد و هر کس از آن روی برگرداند و دوری کند ، هلاک و نابود خواهد شد . » وقتی حسین (ع) سخنانش تمام شد و ار منبر پایین آمد ، علی (ع) اورا در آغوش گرفت وصورتش را غرق دربوسه کرد. سپس روبه جمعیت کرد و فرمود : « … حسن و حسین امانتهای رسول خدا هستند که به من سپرده شده اند و من نیز آنها را به شما می سپارم . در روز قیامت رسول خدا از شما سؤال خواهند کرد که از امانتهای من چگونه نگهداری کرده اید . » با آنکه پیامبر و حضرت علی درباره حسن و حسین (ع) بسیار سفارش کرده بودند، بعد از شهادت علی (ع) کوردلان ، یک بار دیگر با شهادت امام حسین (ع) دشمنی خود را با خاندان پیامبر اعلام کردند .

بعد از شهادت امام حسن ، امام حسین (ع) به امانت و رهبری برگزیده شد . او مرد ایمان و عمل بود . شبها با خدا مناجات می کرد و روزها به کار و کوشش و راهنمایی مردم مشغول می شد . همیشه به فکر مردم فقیر و تهیدست بود و با آنان به نیکی رفتار میکرد و از آنان دلجویی می نمود . یه مردم می فرمود : « از همنشینی با مستمندان دوری نکنید .»

امام حسین «ع» همچون پدرش علی «ع»  در تاریکی شب کیسه های سنگین آذوقه را بر دوش می گرفت وبه خانه تهید ستان می برد . همة سعی و کوشش امام این بود که فقرو نابرابریها را از بین ببرد وعدل و برابری را برقرار کند .امام حسین (ع) تلاش می کرد تا مردم را هر چه بیشتر باخدا و آیین مقدس اسلام آشنا کند .

دوران امام حسین ( ع) و یزید :

در زمان امام حسین (ع) یزید ستمگر در شام به حکومت رسید . یزید به دروغ خود را جانشین پیغمبر می نامید . در آمد کشور اسلامی را صرف خوشگذرانی و قماربازی و کارهای شخصی خودش و دوستانش می کرد . یزید به دستورهای قرآن و احکام اسلامی بی توجه بود و با اعمال و رفتار خود ، نشان داده بود که برای رسیدن به حکومت ، تظاهر به مسلمان بودن می کند . وقتی یزید به حکومت رسید ، از امام حسین (ع) خواست که حکومت و رهبری او رابپذیرد و امضاء کند ؛ اما امام حسین که خود عهده دار مقام راستین امامت و ولایت اسلام بود ، نمی توانست رهبری و حکومت یزید ستمگر را قبول و امضاء کند . امام حسین (ع) سعی می کرد تا ذهن مردم را روشن کند و مردم را نسبت به حکومت یزید هوشیار و آگاه نماید . ایشان می فرمود : «مگر نمی بینید که حق پایمال شده است و ستمگری و باطل غلبه کرده است . در چنین زمانی هر مؤمنی باید برای شهادت آماده شود و از حق و حقیقت دفاع نماید . شهادت و جانبازی در راه خدا پیروزی است و زندگی با ستمگران جز ننگ و خواری چیزی نیست .»

حرکت امام حسین (ع) از مدینه :

دیگر مدینه جای امنی برای امام و یارانش نبود . آنهابه سوی مکه هجرت کردند و با این کار نشان دادند که خلافت یزید را قبول ندارند . مردم معنای این کار را می فهمیدند . پای سخنان امام حسین (ع) می نشستند و به حرفهایش گوش می دادند .

مردم کوفه هم از اتفاقاتی که در مکه می افتاد ، با خبر می شدند . آنها نامه های زیادی به سوی مکه فرستادند و در آن از امام حسین دعوت کردند که به کوفه برود و به جای یزید ، خلافت مسلمین را به دست بگیرد . با آنکه مردم کوفه در زمان حضرت علی (ع) و امام حسن مجتبی ، بی وفایی خود را ثابت کرده بودند ، با این حال امام حسین (ع) برای آنکه حجت را به آنها تمام کرده باشد ، پسر عمویش «مسلم » را به کوفه فرستاد تا اخباری از اوضاع آنجا به دست بیاورد .

وقتی مسلم وارد کوفه شد و استقبال گرم و خوب مردم را دید ، نامه ای به امام نوشت . امام حسین (ع) پس از دریافت نامه ، همراه با یارانش به سوی عراق حرکت کرد . یزید که از حضور مسلم در کوفه وحشت افتاده بود ، یکی از یاران شرور و سفاک خود را به نام ( ابن زیاد ) به سوی کوفه فرستاد . مردم ترسو و سست ارادة کوفه با تهدیدهای ابن زیاد به زودی همراهی و بیعت خود را با مسلم به دست فراموشی سپردند . مسلم تنها ماند ، ولی تسلیم نمی شد .

شجاعت او مردم کوفه را به تعجب واداشته بود . هجوم ناگهانی گروهی از دشمنان ، مسلم را غافلگیر کرد . او در جنگی نابرابر به آرزوی خود یعنی شهادت در راه خدا دست یافت .

از آن طرف امام حسین (ع) و یارانش به سمت عراق در حرکت بودند . در میان راه ، خبر شهادت مسلم بن عقیل به امام حسین (ع) رسید . حضرت به یاران خود فرمود : «مسلم ، دین خود را به اسلام ادا نمود و به ملاقات پروردگار شتافت . پس از او این وظیفه به عهدةماست که در مقابل دشمنان ، از دین خود حفاظت کنیم ، حتی اگر در این راه کشته شویم .»

استقرار امام حسین (ع)در نینوا :

امام همراه با یاران خود پس از طی مسافتی طولانی به دشت وسیعی به نام «نینوا » رسیدند . چون چشم امام به آن سرزمین افتاد ، در دل با خدای خود به راز و نیاز مشغول شد و فرمود :

«اللهم انی اعوذبک من الکرب و البلاء . . . خدایا ! من در سختیها و دشواریها و بلاها به تو پناه می برم . . . »

دانلود بررسی داستان زندگی امام حسین (ع)

یکصد موضوع 500 داستان

یکصد موضوع 500 داستان

داستان های اخلاقی بسیار جذاب و نایاب وکمتر شنیده شده

دانلود یکصد موضوع 500 داستان

داستان های اخلاقی بسیار جذاب

دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل pdf
حجم فایل 348 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 2740

حقیر سالهاى قبل کتابى براى مداواى صفات رذیله در علم اخلاق به نام (احیاء القلوب ) نوشتم ؛ و در اندیشه ام بد که کتابى در حکایات اخلاقى را گرد آورى کنم ، تا اینکه قضاى الهى را مسافرت و هرجت نصیب شد، و داعیه نوشتن بوجود آمد. اما با وجود عدم بضاعت کتب مورد نیاز، به آنچه در دسترس بوده اکتفا کردم و بعون الله شروع به تحریر حکایات و قصص ‍ اخلاقى نمودم ، و براى هر موضوعى و در هر باب پنج حکایت را درج کردم .
البته کتابى را ندیم به این صورت تاءلیف شده باشد، گر چه کتابهائى مانند نمونه معارف اسلام و پند تاریخ قریب سى سال پیش نوشته شده بود و ما هم از این دو کتاب استفاده کردیم ، لکن در آن دو، آیات ، روایات ، اشعار و امثله هم درج شده بود، ولى ما فقطى به ذکر قصص اکتفا کردیم و در بیان مطالب از آیت و روایت و اشعار و امثله که هم حجم کتاب زیاد مى شد و هم فهم آن براى همگان میسر نبود، دورى کردیم .
این تاءلیف براى عموم مردم از پیر و جوان که تا حدى خواندن و نوشتن را بدانند کافى است ، و مطالبى علمى یا حدیثى که تفهیم آن براى توده مردم مشکل بود تا حد امکان درج نکردیم .
اگر چه بعضى از حکایات شاید جنبه عینى و حقیقى نداشته باشد، نظر ما جنبه تعلیمى و عبرت آن است که خوانندگان محترم از آن یاد گیرند.
در تعیین هر موضوع از یک قضیه ادعا نداریم که فقط یک موضوع از یک قضیه استفاده مى شود که ما درج کردیم ، بلکه موضوعات دیگر هم از بعضى قضایا مى شود استفاده کرد.
در نقل عبارات یا ترجمه فقط معناى تحت اللفظى آورده نشده است بلکه براى تفهیم از نقل به معنى و مفهوم و اشارات هم استفاده شده است .
و براى عدم تداخل و اطاله کلام ، بعضى از موضوعات را نیاوردیم و بسنده کردیم به آنچه نظیرش را آورده ایم مثلا را آوردیم و نظیر او یعنى انفاق را نیاوردیم .
براى خسته نشدن خواننده و تنوع از یک سرى داستانها مثل حکایت حکما و شاعران فقط استفاده نشده است بلکه متنوع آوردیم تا خواننده در هنگام مطالعه خسته نشود و لذت بیشترى از قضایا ببرد.
از آنجائى که امانت دارى باید حفظ شود، هر حکایتى را از هر کتابى که نقل کردیم با ذکر کتاب و جلد و صفحه متذکر شدیم ، فقط در تصحیح و تنقیح و تغییر بعضى عبارات و کلمات براى روان تر شدن مطلب قلم به تحریر ما در آمده است .
امید است خوانندگان خود پس از خواندن قضایا و حکایات کمى اندیشه کنند، پند و عبرت بگیرند، تا راهى نوین براى حرکت به سوى مکارم اخلاق را در جان خود ایجاد کنند؛ و آنهایى که انشاء الله داراى فضایل هستند، این حکایات را براى دیگران به جهت ترمیم یا مداواى نفوس ضعیف نقل کنند.

دانلود یکصد موضوع 500 داستان

مجموعه ای زیبا و بینظییر از 200 داستان زیبای ایرانی و خارجی

مجموعه ای زیبا و بینظییر از 200 داستان زیبای ایرانی و خارجی

مجموعه ای زیبا از داستان های همه کشورها

دانلود مجموعه ای زیبا و بینظییر از 200 داستان زیبای ایرانی و خارجی

مجموعه
داستان
ایرانی
خارجی
تخیلی
فانتزی
باستانی
مذهبی

دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل pdf
حجم فایل 67491 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 5000

محصول مورد نظر مجموعه داستان زیبا و بهنرین بیش از 200 داستان از نویسندگان معروف ایرانی و خارجی است.زحمات زیادی برای این مجموعه کشیده شده امیدواریم برای کتاب دوست ها مورد پسند باشد.

اگر این محصول مورد استقبال قرار گیرد بخش دوم را آماده فروش میگذاریم.

محصول با قیمت پائین و ارزان

دانلود مجموعه ای زیبا و بینظییر از 200 داستان زیبای ایرانی و خارجی